کارای نگار
از کارای ناز نازی و شیرینت بگم دیروز وقتی از سر کار برگشتم داشتم دستا مو میشستم تا بیام بهت شیر بدم دنبالم اومدی صدام زدی مامان گفتم جانم دیدم داره با دستت می می های خوشگلت رو نشون میدی یعنی من شیر میخوام اون لحظه من و بابایی میخواستم بخورمت بعد هم با همدیگه خوابیدم من سمت چپ شما هم وسط بابایی هم سمت راستت خوابیده بود وقتی بیدار شدی انگار که دنیا رو بهت دادن هی منو بوس میکردی هی بابایی رو خلاصه خیلی خوشحال بودی
همش به صندلیت اشاره میکنی که برا بیارم جلوی تلویزیون و بشینی کارتون نگاه کنی خیلی خوشمزه شدی انقدر هم قشنگ کارتون نگاه میکنی و به همه شخصیت های کارتونی هم میگی هاپو
خیلی تاب دوست داری به خاطر همین راه میری و همش میگی تاب تاب عباسی بقیه اش رو هم به زبون خودت میگی من نمیفهمم چی میگی
جدیدا یاد گرفتی با حرکت دستات یه چیزایی هم بلغور میکنی ولی من نمیفهمم چی میگی البته به سختی یه چیزایی رو میفهمم اون چیزایی که میفهمم خیلی خوشحالت میکنه ولی امان از اون موقعی که نفهمم انقدر حرص میخوری که خدا میدونه اخه فهمیدن زبون شما بچه ها خیلی سخته
یکی دیگه از کارای قشنگت اینه که شیشه شیر رو میبردی به عرسک هات که خودت بهشون میگی هاپو بعد هم میگی هام هام با دهنت هم صدای شیر خوردن رو در میاری خیلی خیلی هم ناز این کار رو میکنی
واقعا درست گفته هر کی که گفته پیش بچه ها هر کاری نکنید و هر حرفیو نزنید یه بار یه که داشتیم میرفتیم خونه مامان اعظم جون یه ماشینی پیچید جلوی ماشین بعد من گفتم اه برو بابا حالا وقتی از اون خیابون رد میشیم دستت رو میبری سمت پنجره و میگی بابا آخه بلد نیستی بگی برو وقتی اینو گفتی من و بابایی کلی متعجب شدیم بعد من خیلی هم ناراحت شدم که چرا این حرف رو زدم
یه کم که اومدیم جلوتر از کنار سوپر مارکت رد شدیم بابایی گفت نگار به به میخوای تو ه م با سرت اشاره کرده آره ولی بابایی نگه نداشت تو هم کلی ناراحت شدی و شروع کردی گریه کردن گفتم چی شد مامان گفتی به به
قربون اون عقلت برم بابایی فکر کرد که عقلت نمیرسه ولی بهش ثابت شد که باهوش تر از این حرفایی
همش میگی ادو منظورت همون الو خودمونه وقتی تلفن زنگ میخوره میگم بیا حرف بزن خیلی محکم میگی نه
همه هم عاشق نه گفتنت شدن همش بهت میگن بیا الو کن تا تو هم بهشون بگی نه
تا میام خونه تمیز کنم سریع میای و میگی منم کار کنم کلی هم کار میکنی دستمال میگیری گرد گیری میکنی ، طی میکشی ، جارو برقی میکشی خیلی کارات خوشمزه است
به یه چیز خیلی علاقه داری اونم نا نای کردنه همش میگی نانای خودت میری و روی در سطل آشغال روی میز هر جا که برسی میزنی و میگی نانای باهاش هم میرقصی یکی از مدلای رقصت اینکه دور خودت میچرخی یه مدله دیگه اینه که خودت تکون میدی یعنی شونه هات رو این ور و اون ور میندازی خیلی ناز میرقصی عزیزدلم
اگه بازم چیزی یادم اومد برات مینویسم قول قول