نگارمنگارم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

negar maman

برای دخملم نگار

1393/7/1 13:45
نویسنده : مامان آرزو
253 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل نازم  اگر نفس میکشم اگر روزم رو به شب و شبم رو به روز میرسونم به خاطر وجود توست

اگر تمام سختی ها رو تحمل میکنم اگر تمام حرفایی که بهم میزنند چه خوب و چه بد رو به خاطر تو تحمل میکنم

به خاطر وجود توست که آرامش روحی و روانی دارم

از لحظه ای که ازت دور میشم تا لحظه ای که به تو برسم ثانیه ثانیه هارو میشمرم تا بهت برسم  تحمل همه این سختی ها فقط فقط به خاطر وجود توست

نگارم ، دخترم ، دوردونه من ای هستی بخش زندگی و تمام لحظه هایم زمانی که این پست رو برات میذارم  اشک تو چشمام حلقه زده اما حیف از اینکه تو اداره ام و نمیتونم عقده های درونم رو با گریه بیرون بریزم

وقتی به این موضوع فکر میکنم که از این به بعد ( تقریبا حدود 2ماه و نیم) آخر هفته  ها هم دیگه تا غروب پیشت نیستم نفسم بند میاد ، احساس میکنم دارم نفس کم میارم  تمام امیدم به آخر هفته بود که پیش همدیگه ایم

برام دعا کن  حالا که میخوام   درس بخونم  خدا بهم صبر بده فقط هم به خاطر اینکه دوری تو رو تحمل کنم اگه خدا بخواد بتونم صحبت کنم که یک هفته در میون برم خیلی خوب میشه

کاشکی بتونن بفهمن که منم نیاز به دوپینگ دارم اونم توسط تو فقط فقط تو شاید تا زمانی که تو نبودی تنها آرامشم بابایی بود اما الان تنها با  بابایی آروم نمیشم چون تو هستی  وجود تو  همراه با بابایی باعث آرامشم میشه مطمئنم که بابایی هم همین حس رو داره تنها با من آروم نمیشه باید وجود تو  همراه من باشه  تا آروم بشه

اگه  چهارشنبه ها بخوایم بریم خونه مامان اعظم جون میگه نه بذار پنج شنبه بعد از اینکه از سر کار اومدم با هم میریم وقتی ازش میپرسم چرا میگه وقتی میام تو خونه نگار نیست خیلی حالم گرفته میشه دقیقا من درکش میکنم وقتی خونه ام بابایی تو رو با خودش میبره بیرون تا برگردین کلافه میشم دلم نمیخواد حتی یک لحظه تو خونه باشم

نگارم جگر گوشه ام  ای شیرینیه زندگیم  تو چی بودی چه هستی که من به تو انقدر وابسته شده ام زمانی که تو دل مامانی بودی نمیدونستم که انقدر بهت وابسته میشم  نمیدانستم چه احساس قشنگیه مامان شدن همینجا از ته دلم برای تمام اونایی که دلشون میخواد مامان بشن دعا میکنم که خیلی زود مامان بشن  آخه خدا خیلی بزرگه حتما به حرف دل همه اونایی که میخوان مامان بشن ولی تا حالا نتونستن گوش میده اما شاید صلاح نبوده ولی انشا اله که میشه

 

دخترم امیدوارم وقتی بزرگ شدی و این پست رو خوندی احساس مامان رو درک کنی  و همیشه بدون تا زمانی که زنده ام دوست دارم و بدون تو نمیتونم یک لحظه نفس بکشم پس همیشه پیشم باش و ترکم نکن هیچ وقت گریهگریهگریه

 

 

هستی بخش زندگی ام قربون اون عکس های قشنگت برم من بوسبوس

ماشا اله ماشا اله به دخمل زیبای من خدایی هر کس تو رو دیده عاشقت شده به خاطر اخلاق گلت مامانچشمکمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مائده
18 آبان 93 2:42
کاملا درست میگی آرزو جان . بچه ها مایه ارامش زندگیمون هستن. امیدوارم خدا کمکت کنه تا بتونی به بهترین نحو کارتو انجام بدی و مامان خوبی باش.(البته مطمئنم که هستی ). نگار هم حتما وقتی بزرگ بشه قدر زحمتتی مامان و بابای گلش رو میدونه. از صورت پاک و مهربونش معلومه یه دختر تمام عیاره . خدا براتون نگهش داره. آمین
مامان آرزو
پاسخ
مرسی مثل دخمل گلت میمونه
اکرم
9 آذر 93 23:36
خیلی جیگری نگار جووووووووووووووووووووون. فقط خودتو عشق است.
مامان آرزو
پاسخ
مرسی از لطفت خاله جون
اكرم
16 آذر 93 18:55
واي خدا !! من 32 سال بيشتر ندارم.چرا ميگي خاله جون؟ حالا اشكال نداره ميبخشمت
مامان آرزو
پاسخ
عزیزم خاله رو به خاطر این گفتم که من از طرف نگار جواب میدم و به رسم ادب به شما خاله گفتم نه به خاطر سن و سالت خاله به هر حال مرسی از دست ما دلگیر نباش عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به negar maman می باشد