نگارمنگارم، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

negar maman

دل نوشته

1393/12/12 11:52
نویسنده : مامان آرزو
493 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم با شرمندگی تمام فرصتی ندارم که برات مطلب بذارم همینطور اون عکسای ناز نازیت رو

این روزا بیشتر پیش مامان محبوبه ای .

روزهای یکشنبه و دوشنبه  بابا احمد می گفت انقدر ناز خوابیده بودی که دلش نیومده بلندت کنه و ببرت پیش مامان محبوبه صبر کرده تا بیدار بشی بعد بردت ولی کلی از کاراش به خاطر شما عزیز دل عقب افتاده

امروز هم که داشتیم می بردیمت پیش مامان محبوبه بیدار شدی وماسفانه من که میخواستم بیام گریه کردی و من مجبور شدم پیشت بمونم تا اروم بشیگریه خدارو شکر سر کار به موقع رسیدم با یه ترفند از ترفندای مامان جون محبوبه من از دست تو فرار کردم وقتی رسیدم اداره زنگ زدم و گفت که ارومی و داری با اقاجون صبحانه میخوری اون لحظه خیلی خوشحال شدم چون واقعا وقتی بیدار بودی و بی قرار بودی دلم نمی خواست بیام سرکارگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریه

امروز هم مامان محبوبه اینا میخوان برن پسر عموی آقا جون رو سر بزنن اگه بتونم زودتر میام تا اونا هم به کاراشون برسن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به negar maman می باشد