بهترین روز زندگیم
مائده عزیزم از اینکه حالم رو میفهمی ازت ممنونم ولی فکر نمی کنم مامان خوبی باشم
دقیقا درست میگی وقتی من ناراحتم نگار هم یه جورایی کلافه است انگار که از همه ی غم های درونم خبر داره
امیدوارم که اینطور نباشه فقط برام دعا کن که تمام لحظات سخت تموم بشه دیگه دارم یواش یواش کم میارم
این تمام لحظه هایی است که بدون تو میگذره
اینم لحظات با تو بودنم
عزیزم دوردونه ی قشنگم امروز بهترین روز عمرمه بهترین ساعت های زندگیمو دارم میگذرونم آخه تو امروز پیش مامانی هستی
دخمل یکی یکدونم امروز با من اومده اداره خیلی زود هوس کردی کار کنی مخمل من ولی اینو یادت باشه هیچ وقت کارمند نشی اگه خدایی نکرده کارمند بشی حال و روزت خدایی نکرده مثل من میشه و من دلم نمیخواد اون روزا رو ببینم
ساعت 6 صبح ساعت زنگ خورد از شب قبل وسایلت رو آماده کرده بودم که با خودم بیارمت اداره ولی صبح بابا جونت گفت نمیخواد من تا ظهر پیشش میمونم بعد از اون تو مرخصی بگیر و بیا من میرم دنباله کارام ولی از اونجایی که شما بیدار شدی یه کم گریه کردی و بهونه گرفتی تصمیم بر این شد با من بیای آخه بازم از دیشب تا تا حالا یه کم سرفه میکینی به خاطر همی با من اومدی توی ماشین بودیم که خوابت برد تا ساعت 9:15 خواب بودی وقتی بیدار شدی کلی تعجب کردی که اینجا کجاست بعد از اون صبحانه خوردی و شروع کردی به بازی کردن ببخشید به قول خودت بانی .
بعد از اون داروهات رو خوردی و به بازی ادامه دادی نمیدونم چرا ولی به خاله مریم( مریم نیکپور از همکارای مامانی) خیلی علاقه پیدا کردی و همش دنبالش میرفتی خلاصه تا ساعت 12 که برات نهار گذاشتم شما هم پشت سیستم مامان بازی میکردی چنان ژستی میگرفتی که هر کی میدید فکر میکرد مغز کامپیوتری
هرچند که هستی
بعد از خوردن نهار بازم کمی بازی کردی ( یکی از این بازی های شیرینت بیرون ریختن کاغذ ها از داخل کشو بود) عزیز دلی که انقدر هم شیرینی
ولی بعد از اون احساس خستگی کردی و ساعت 1:30 بود که خوابیدی الان هم که من دارم اینا رو مینویسم شما خوابی
خیلی روز قشنگیه خیلی چون تو پیشمی احساس میکنم دیگه هیچی از خدا نمیخوام وقتی که تو پیشمی
من قول میدم تا جایی که توانم باشه و عمرم اجازه بده مراقب تو باشم مثل آدمایی نباشم که حاضر نیستن تو رو نگه دارن ولی اینو می دونم که هر کی از هر دستی بده از همون دست هم پس میگره اگه این روزا من غصه میخورم مطمئنم کسی که باعث اش هست حتما یه روزی غصه میخوره اگه من حسرت بخورم اونم میخوره
خدایا جوابشون رو خودت بده چون تو هستی که میبینی من چه زجر میکشم
البته بگم نگه داشتم دخمل من توفیق میخواد لیاقت میخواد آخه اون فرشته پاک خداست
خدایا خدایا
ازت ممنونم
نگارم بدون بهترینم بشنو نازنینمم بفهم
که
لحظات بدون تو برای من یعنی هیچ یعنی پوچ یعنی
یعنی مرررررررررررررررررررررررررررررگ
هر روز ظاهرا زنده ام ولی باطنا مرده ام
من بدون تو می میرم می میرم