دندون ششم
نازنینم چند روزیه که خیلی بی تابی می کردی حدس میزدم که برای دندونت باشه و درست هم حدس زدم دیشب متوجه شدم که دندون ششم ات هم در اومده
زیباترینم ، بهترینم مبارک باشه قربون اون دندون کوچولوی خوشگلت برم
جدیدا وقتی شیر می خوری و خوابت می بره وای وای نمی دونی که وقتیبا دندونای قشنگت سینه ی مامان رو میگیری نمی دونی چه حالی میشم ولی در عین حال لذت هم میبرم
خدایا خدایا صدای منو میشنوی میشنوی خدا می خوام بگم
شکرت خدا شکرت به خاطر همه چیز شکرت
درد و دل های مامان
خدایا این چه حسیه که من دارم وقتی نگارم نبود چنین حسی نداشتم
الان که نگارم هست لحظه ای بدون اون نمی توانم زندگی کنم زندگی بدون نگارم بی معنی است ام افسوس و صدافسوس که از صبح تا بعد از ظهر می تونم بگم در بهترین لحظات شادی دخترم پیشش نیستم آخه من یه مامان کارمندم ولی بازم خدارو شکر وقتی خسته از سر کار برمیگردم و نگارم بهم لبخند میزنه تمام خستگی ام در میاد یه خنده نگار به تمام دنیا می ارزه فقط فقط مشکلم با بهانه گیری های نگارمه هر چی بزگتر میشی بیشتر میفهمی و بیشتر بهانه میگیری
یه چیز جالب بهت بگم دخترم امروز صبح وقتی می خواستم بیام سر کار چشمای نازت رو باز کردی گفتی ماما د د طوری بهم نگاه کردی و این جمله رو گفتی که اشک تو چشمام حلقه زد طوری دلم گرفت که نگو به خاطر همین امروز دیرتر اومدم سر کار پیشت موندم و بهت شیر دادم وقتی خوابیدی گذاشتمت پیش مامان محبوبه و اومدم الان هم با بابایی حرف زدم گفت که پیشت منم کلی خوشحال شدم و خیالم راحت شد